آینده ما

این صفحه به بررسی راههای پیش روی ایران برای رشد و توسعه می پردازد

آینده ما

این صفحه به بررسی راههای پیش روی ایران برای رشد و توسعه می پردازد

آینده ما

همیشه برای من یک سؤال وجود داشت که چرا فرآیند توسعه و رفاه در ایران این قدر کند و بی هدف طی می شود. این مسئله باعث شد تا رشته ام را به اقتصاد تغییر دهم و در کنار آن مطالبی از باقی شاخه های علوم انسانی و اجتماعی نیز مطالعه کنم. لُب مطلب، آنچه بدست آوردم این شعر حافظ بود که :
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
آنچه برای رفاه و توسعه بیشتر نیاز داریم درون دلها و مغزهای ما وجود دارد.
نمی دانم آنچه نوشته خواهد شد اثری هم خواهد داشت یا نه. اما در ریاضی یک تئوری داریم به اسم "اثر پروانه ای" که می گوید: بال زدن پروانه در یک قاره می تواند باعث بوجود آمدن یک گردباد در قاره ای دیگه بشود. امیدوارم این نوشته ها قادر باشند در آیندۀ خودمان و فرزندانمان مؤثر واقع گردند.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تقاضا» ثبت شده است

۲۴
دی

در سلسله مباحثی که از این به بعد ارائه می دهم، سعی می نمایم با زبانی ساده نهادهای مختلفی که در اقتصاد وجود داشته و برداشت نادرستی از آنها در جامعه می شود را شرح داده و روشن نمایم که چگونه این برداشتهای نادرست در نهایت به ضرر و زیان خودمان تمام خواهد شد.


اولین اشتباهی که در برداشت و درک ما وجود دارد آنست که قیمت هر کالایی کلیدی دارد که کنترلش دست دولت است. وقتی دلش خواست آنرا بسمت گرانی می پیچاند و اگر تصمیم بگیرد به راحتی می تواند آنرا بسمت ارزانی بچرخاند! همانطور که در بخش "اقتصاد و چرخه اقتصادی " گفته شد در هر بازاری دو بخش عرضه و تقاضا وجود دارد. متقاضیان یک کالا و یا خدمات بعلت نیازی که دارند در بازار، کالای مورد نظر خود را جستجو کرده و خریداری می نمایند. واضح است که هر چقدر قیمت کالایی ارزانتر باشد (بدون توجه به نوع کالا، درآمد متقاضی، کالاهای مرتبط دیگر، فرهنگ و جغرافیای متقاضی و ...) تمایل به خرید آن کالا بیشتر می باشد. با گران شدن قیمت کالایی، تمایل و خیلی از اوقات توانایی خرید آن (بعلت محدودیت درآمد) کاهش خواهد یافت. پس بعنوان یک قانون کلی یک خریدار به دنبال آن است که کالایی با قیمت هر چه ارزانتر خریداری کند و در یک حالت استثنائی چه بهتر که آن کالا مجانی باشد. قطعا اگر کالایی مجانی عرضه شود کسی نخواهد پرسید هزینه های تولید آن از کجا تامین گشته و یا دستمزد سازندگان آن چگونه تامین شده است. خریدار سرمست از خرید مجانی خود، کالا را مصرف کرده و به احتمال زیاد به هدر خواهد داد.


از طرف دیگر یک تولید و عرضه کننده برای عرضه محصول بایست هزینه هایی را برای استفاده از عوامل تولید و توزیع بپردازد . پس در قیمتهایی ارزانتر از هزینه تمام شده، کالایی عرضه نخواهد شد. در قیمتهای بالاتر از هزینه تمام شده، هرچقدر قیمت کالا گرانتر باشد تمایل تولید کننده به تولید و فروش بیشتر خواهد گشت، زیرا سود بیشتر کسب خواهد شد. قطعا اگر تولید کننده برای ماژیکی که هزینه تولیدش 1000 تومان بوده، مشتری به قیمت یک میلیون تومان بیابد، آنرا خواهد فروخت و هیچوقت فکر نخواهد کرد که به مشتری ظلم و اجحافی می شود. اگر مشتری تمایل و یا درآمدی نداشت آنرا نمی خرید و دیگر مشتری نبود. یک تولید کننده از یک کالا آنقدر زیاد تولید نمیکند که در انبارهایش باقی بماند و آنقدر گران نمی دهد که نتواند کالایش را بفروشد. پس هر عرضه کننده ای کالایش را به گرانترین قیمتی که برایش مشتری پیدا شود خواهد فروخت.


عکس کپی می باشد.

حال در یک بازار (با فرض یکسری از فروض بسیار مهم که اینجا ذکر نمی کنم) یک قیمت برای هر کالا وجود خواهد داشت که در آن تولید کننده ها همان مقدار کالایی را حاضرند تولید بنمایند، که مصرف کنندگان حاضر به خرید آن می باشند. در نتیجه هیچ کالایی در انبار، فروش نرفته باقی نخواهد ماند. به این قیمت، قیمت تعادلی گفته و همان است که بعنوان قیمت یک کالا مثلا در بازار مرغ، تخم مرغ، برنج و میوه ها می بینیم.

 

در صورتی که فروشنده ای بی دلیل قیمت جنس در بازار را گران کند، در درجه اول خریداران به فروشنده هایی با قیمت ارزانتر رجوع کرده، شخص گرانفروش با عدم توانایی فروش متضرر شده مجبور به پایین آوردن قیمتها خواهد گردید. اگر همه فروشنده ها بی دلیل قیمت کالایی را گران کنند، از طرفی هجوم برای تولید و عرضه محصول زیاد شده، از طرف دیگر تمایل به خرید آن کاهش می یابد، پس فروشندگان از طریق عدم توانایی فروش و انباشت موجودی انبار متضرر گشته، مجبور می شوند هم قیمتها را پایین آورده و هم تولید را کاهش دهند تا قیمتها دوباره به سطح تعادلی باز گردد.


اگر قیمتها بی دلیل در بازار ارزان شوند، آنگاه بازار با هجوم خریداران مواجه گشته، اما تمایل تولید کنندگان به تولید کاهش می یابد، در نتیجه رقابتی بین مصرف کنندگان جهت خرید کالا بوجود می آید و تعدادی برای بدست آوردن آن کالا حاضر به خرید گرانتر خواهند شد. در نتیجه قیمت محصول بتدریج گران گشته تا به حد تعادلی برگردد.


پس در درجه اول اینکه قیمت یک سیستم می باشد و کلیدی نیست که به راحتی خاموش و روشن گردد. دوم آنکه اگر هیچ دولتی هم نباشد که قیمتها را کنترل کند، قیمتها به سطح تعادلی خود رسیده و ثابت باقی خواهند ماند، و اینطور نیست که تا بینهایت افزایش یابند. سوم آنکه اگر دولت بخواهد قیمتی را کنترل کند، باید از طریق همین سیستم و مکانیزم اینکار را انجام دهد، والا دچار عوارض ناخواسته بدی خواهد شد که بعدا آنرا بیشتر توضیح خواهم داد.


آخر اینکه مطالب ذکر شده در بالا کلا با تورم و افزایش عمومی قیمتها فرق داشته و برای زمانی است که سطح تورم در جامعه صفر باشد. تورم یک بیماری دیگری است با صورت مشابه گرانی که علل دیگری دارد که بعدا راجع به آن بیشتر شرح می دهم.