سیستم اقتصاد بازار سوسیالیستی (Socialist Market Economy ) و یا بطور خلاصه ( SME ) سیستم اقتصادی و مدل توسعه اقتصادی مربوط به جمهوری خلق چین می باشد. این سیستم بر مبنای مالکیت دولتی شرکتها در یک اقتصاد بازار مبتنی بر آزادی قیمتها است. عبارت "سیستم اقتصاد بازار سوسیالیستی" برای اولین بار در چهاردهمین کنگره حزب کمونیست در سال 1992 بمنظور تعریف هدف اصلاحات اقتصادی در چین بکار گرفته شد. سر منشا این سیستم در اصلاحات اقتصادی در سال 1978 بود که قصد داشتند چین را همسو و همگرا با اقتصاد بازار جهانی نموده و در آن زمان اقتصاد بازار سوسیالیستی بعنوان پیشنیاز یا مرحله ابتدایی از توسعه سوسیالیسم معرفی گردید. با این وجود، خیلی از مفسران غربی این سیستم را شکلی از کاپیتالیسم تفسیر کرده اند.
اصلاحات اقتصادی پیرو اقتصاد بازار سوسیالیستی با استفاده از چارچوب فکری مارکسیستی از متریالیسم تاریخی پی ریزی شده است. در اواخر دهه هفتاد میلادی، رهبر حزب کمونیست در آنزمان "دنگ شیائوپینگ" تاکید مائوئیستها بر اثرات فرهنگ و سیاست بعنوان نیروی پیشراننده پیشرفت اقتصادی را رد کرد. قبول اصلاحات بازار با برنامه های توسعه چین سازگار شده و بعنوان یک اقدام لازم جهت پیشبرد قوای تولیدی جامعه در نظر گرفته شد. این مسئله سیاستگذاری در چین را به این شکل اصلاح کرد که طبق چشم انداز سنتی مارکسیستی، زمانی برنامه ریزی مرکزی میتواند یک اقتصاد کاملا توسعه یافته برنامه ریزی شده را ایجاد نماید که اقتصاد بازار از نقش تاریخی خودش خسته شده و بتدریج خودش را بشکل اقتصاد برنامه ریزی شده تغییر دهد. در نتیجه با توجه به پیشرفتهای تکنولوژیکی حاصله که برنامه ریزی اقتصادی را ممکن می سازد، روابط بازار کمتر مورد نیاز خواهد بود.
اقتصاد بازار سوسیالیستی توسط حزب کمونیست چین بعنوان مرحله ابتدایی در توسعه سوسیالیسم دیده شده است، که در آن مالکیت دولتی به همراه انواع گوناگونی از مالکیتهای غیر دولتی با هم وجود دارند. حزب سوسیالیست چین ادعا میکند که علی رغم حضور مشترک مالکیت خصوصی کاپیتالیستها و کارآفرینان با شرکتهای دولتی و اشتراکی، چین بخاطر نگهداشتن کنترل جهت حرکت کشور در دست حزب کمونیست، یک کشور سرمایه داری به حساب نیامده، و توسعه سوسیالیستی خود را حفظ خواهد نمود. طرفداران این مدل اقتصادی، آنرا از مدل سوسیالیسم بازاری که اعتقاد دارد برنامه ریزی اقتصادی غیر قابل دسترس، نامطلوب و بی اثر بوده و بازار بخشی جدا ناشدنی از سوسیالیسم می باشد، جدا دانسته و آنرا بازار سوسیالیتی نامیده اند و اعتقاد دارند که بازار یک فاز موقتی در توسعه اقتصاد کاملا برنامه ریزی شده است.
تصویر کپی می باشد.
کویی ژیوان ردپای بنیانهای تئوری اقتصاد بازار سوسیالیستی را در مدل لیبرال سوسیالیستی جیمز مید میبیند که در آن دولت بعنوان مدعی باقیمانده سودهای بدست آمده توسط شرکتهای دولتی عمل کرده و مستقل از مدیریت دولتی عمل می نمایند. طرفداران از اینکه اقتصاد بازار سوسیالیستی یک مرحله لازم برای اقتصاد است تا آنرا به نقطه ای برساند که یک اقتصاد برنامه ریزی شده دولتی ممکن گردد، حمایت کرده اند.
بسیاری از مفسران و محققان نظام اقتصادی، چین را به عنوان شکلی از سرمایه داری دولتی توصیف کرده اند. به ویژه پس از اصلاحات صنعتی در دهه های 1980 و 1990، اشاره کرده اند که در حالی که اقتصاد چین دارای یک بخش دولتی بزرگ می باشد، شرکت های دولتی مانند شرکت های بخش خصوصی فعالیت کرده و تمام سود را بدون بازپرداخت آن به دولت برای خود حفظ می نمایند.
پژوهشگران Julan Du و Chenggang Xu در مقاله ای در سال 2005 مدل چینی را مورد تحلیل قرار داد. آنها نتیجه گرفتند که نظام اقتصادی معاصر چین، به جای سوسیالیسم بازار، یک نوع سرمایه داری است؛ زیرا بازارهای مالی وجود دارند که مالکیت سهام خصوصی را به وجود می آورند؛ ویژگی ای که در ادبیات اقتصادی در مورد سوسیالیسم بازار وجود ندارد. آنها نتیجه گرفتند که چین اقتصاد سوسیالیستی بازار نیست، بلکه یک شکل ناپایدار سرمایه داری است.
تحلیل مارکسیست های دیگر نشان می دهد که چون نظام اقتصادی چینی مبتنی بر تولید کالا است، نقش مهمی در سرمایه های خصوصی داشته و طبقه کارگر را از بین می برد، و یک اقتصاد سرمایه داری می باشد. مارکسیست های کلاسیک معتقدند که اقتصاد بازار سوسیالیستی دچار تناقض می باشد. دیگر سوسیالیست ها معتقدند که چینی ها بسیاری از عناصر سرمایه داری بازار به ویژه تولید کالاها و خصوصی سازی را دارا بوده، و در نتیجه صاحب یک سیستم اقتصادی سرمایه داری کامل می باشند. اگرچه بسیاری از شرکت ها به طور رسمی در اختیار بخش عمومی قرار دارند، اما سود آنها توسط شرکت ها حفظ گشته و بجای توزیع در میان مردم، برای پرداخت حقوق های بالا به مدیران استفاده می گردد.