بی دقتی بعنوان یکی از عوامل کاهش استاندارد زندگی
دقت در فرهنگ کمبریج به معنی کیفیتِ مواظب (Carefull) و دقیق بودن (Accurate) می باشد. در فرهنگ دهخدا دقت بعنوان باریک شدن، باریکی، ظرافت و نازکی و باریکی از هر چیز ودشواری، نازکی، باریک بینی، نکته بینی، نازک اندیشی و توجه کامل معنی شده است. در نتیجه دقت فکر بمعنی نازک اندیشی و باریکی اندیشه بوده و دقت نظر بمعنی باریک بینی، خرده بینی و باریکی دید معنی می شود.
اگر یکی از مظاهر توسعه نیافتگی را کاهش سطح استانداردهای زندگی تعریف کنیم، یکی از مهمترین عناصر کاهش سطح استانداردهای زندگی قطعا بی دقتی مردم کشورهای توسعه نیافته در انجام امور زندگی خود خواهد بود. آنچه که یک اتومبیل پراید انجام میدهد در نهایت با اتومبیل رولزرویس یکی می باشد – که همان حمل و نقل است – اما این کجا و آن کجا؟ این تفاوت بین دو اتومبیل در واقع تفاوت دقت در طراحی و ساخت دو اتومبیل می باشد (بدون در نظر گرفتن مسائل مربوط به بازاریابی و فروش). کارخانه بنز مدتی در ایران اتومبیل مونتاژ میکرد که جزو با کیفیت ترین اتومبیلهای تولیدی ایران بود با 300 امتیاز منفی. موضوع این بود که تمام قطعات آن از آلمان می آمد و نمره منفی نداشت. آن سیصد امتیاز منفی مربوط می شد به بی دقتی کارکنان مونتاژ و رنگ در اجرای وظایفشان در ایران. شما با یک جستجوی ساده می توانید وظایف شورای شهر را در اینترنت مشاهده نمایید که بطور خلاصه رفع و رجوع مشکلات شهری و شهرنشینی می باشد. پس قاعدتا شعارهایی که نامزدهای انتخاباتی باید بدهند در طرح و ایده های مختلف در مدیریت شهری می باشد و مردم از بین این طرح و ایده ها باید دست به انتخاب بزنند. حال مشاهده می شود که فرد یا افرادی شعارها یا ایده هایی را برمی گزینند که اصلا موضوعیت و ربطی به شورای شهر ندارد، مثلا گسترش آزادی های سیاسی و ...، و هیچ دقتی به بی ربطی این موضوع ندارند. به همین منوال مردم هم بدون دقت به وظایف شورای شهر به این ایده ها رای می دهند و کسی هم نیست بپرسد این چیزی که میگویی اصلا در سطح وظیفه عضو شورا نیست. وقتی هم که فرد رای آورده و به عضویت شورا در می آید، جامعه انتظار اجرای شعاری را دارند که چون در حوزه وظایف فرد نیست قطعا نمی تواند به آن عمل نماید و در انتها نیز جز دلسردی و یاس چیزی نصیب جامعه نخواهد شد. به همین طریق بی دقتی یک شهروند در تفکر ، استدلال ، تحلیل و اولویت بندی مسائل، بی دقتی یک معلم در کلاس درس، بی دقتی یک مدیر اجرایی در اجرای مصوبات و قوانین و وظایف، بی دقتی پلیس، بی دقتی پزشک، بی دقتی استاد دانشگاه و پژوهشگر، بی دقتی قانون گذار، بی دقتی حافظ محیط زیست ، بی دقتی تولید کننده و ... باعث می شود که هر یک از این اصناف کیفیت کالاها، خدمات و محصول نهایی شان هر چه که هست کاهش یابد و جمع جبری این کاهش کیفیت ها در نهایت به کاهش کیفیت و استانداردهای زندگی همه افراد جامعه می انجامد؛ چیزی که به آن توسعه نیافتگی می گوییم.
تصویر کپی می باشد.
منتهی فرقی که وجود دارد آنست که هر چه گستره وظایف و مسئولیتهای یک فرد وسیعتر میشود، اثر، عمق و پراکنش آن بی دقتی بیشتر گشته تا در بعضی از موارد به فاجعه ختم می گردد. مثلا بی دقتی والدین در نهایت به فرزندشان آسیب میزند، بی دقتی یک نگهبان به اموال یک مجموعه. بی دقتی یک مدیر تولیدی به زندگی خودش، کارکنان شرکتش، سهامدارها و طرف حسابهای آن شرکت آسیب خواهد زد، بی دقتی یک عضو شورای شهر به شهروندان همان شهر. بی دقتی رئیس بانک مرکزی، نماینده مجلس و یا رئیس قوه مجریه می تواند تمام کشور را تحت تاثیر قرار داده و دچار فاجعه کند، همانطور که بی دقتی مردم یک جامعه در اولویت بندی امور و طرز تفکر و انتخابهایشان نیز می تواند به همین نتیجه ختم گردد.
در نهایت در کنار سیستم هایی که در جامعه دقت بیشتر یا بی دقتی را تشویق کرده و گسترش می دهند، "با دقت بودن" در ذات خود یک فرهنگ است که اعضا یک جامعه می توانند هر یک، در وظایف پیش روی خود آنرا بعنوان یک اولویت و ارزش فردی، ذاتی و اجتماعی در نظر داشته باشند. قطعا گسترش این فرهنگ سطح استانداردهای زندگی همه ما را افزایش داده و گامی موثر بسوی پیشرفت و توسعه خواهد بود.