آینده ما

این صفحه به بررسی راههای پیش روی ایران برای رشد و توسعه می پردازد

آینده ما

این صفحه به بررسی راههای پیش روی ایران برای رشد و توسعه می پردازد

آینده ما

همیشه برای من یک سؤال وجود داشت که چرا فرآیند توسعه و رفاه در ایران این قدر کند و بی هدف طی می شود. این مسئله باعث شد تا رشته ام را به اقتصاد تغییر دهم و در کنار آن مطالبی از باقی شاخه های علوم انسانی و اجتماعی نیز مطالعه کنم. لُب مطلب، آنچه بدست آوردم این شعر حافظ بود که :
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
آنچه برای رفاه و توسعه بیشتر نیاز داریم درون دلها و مغزهای ما وجود دارد.
نمی دانم آنچه نوشته خواهد شد اثری هم خواهد داشت یا نه. اما در ریاضی یک تئوری داریم به اسم "اثر پروانه ای" که می گوید: بال زدن پروانه در یک قاره می تواند باعث بوجود آمدن یک گردباد در قاره ای دیگه بشود. امیدوارم این نوشته ها قادر باشند در آیندۀ خودمان و فرزندانمان مؤثر واقع گردند.

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران» ثبت شده است

۱۰
مرداد

گاهی در مطالعه مشکلات و مسائل کشورمون سر در گم میشم. علتش اینه که مشکلات اقتصادی کشور چند وجهیه. ساده تر بخوام بگم باید فلسفه و منطق، روش شناسی و فلسفه علم، تاریخ، روانشناسی، جامعه شناسی، علوم سیاسی و اقتصاد رو با هم دونست تا بشه مشکل رو شناخت و واسش نسخه پیچید. از طرفی هر مطلبیو که یاد میگیرین باید مثل قطعات پازل سرجای خودش قرار بدین تا اون هدف کلی و شکل واحدی که دنبالشین از دست نره و شما گم نشین و به تناقض نرسین.  هر یک از جنبه های بالا رو که گفتم بخودی خود اونقدر زیبا و ژرفه که میتونه شما رو در خودش غرق کنه و شما گم بشین. برای فرار شما مجبورین دوباره برگردین از اول سوال کنین و از بالا مشکل رو ببینین که دنبال چی بودین؟

از لحاظ روشی من خودم سعی میکنم حدالمقدور از پیچیدگی های گویشی و نوشتاری دوری کنم تا درک مطلب هم برای خودم و هم برای دیگران ساده تر بشه. قطعا هدف این نیست که خودم رو ثابت کنم. بلکه میخوام مشکلی حل بشه. اما سوال اینجاست که اینهمه حرفهایی که تا اینجا زدیم واسه چی بوده؟ به چی میخوایم برسیم؟ و چه مشکلی رو میخوایم حل کنیم؟

مسئله اینه که همه ما میخوایم در یک شرایط اقتصادی و اجتماعی مطلوبتری زندگی کنیم و راه آسونتری برای پیشرفت و تکامل فردی و اجتماعی داشته باشیم. زندگی ای شاد، سالم (روحی و جسمی) و آزاد رو تجربه کنیم تا در پناه اون این اختیار نصیبمون بشه که بتونیم خودمون رو تو جنبه های مختلف به تکامل برسونیم. ولی مشکل کجاست؟ مسئله ایران چیه؟

تو ایران برای هزاران سال تا کنون شرایط و قانون زندگی به این ترتیب بوده که از نظر اقتصادی یک کیک ثابت وجود داشته (معادن، نفت، زمین، آب، انرژی و ...) و هر فرد از جمعیت موجود سعی میکرده تا قاچ بزرگتری از این کیک رو نصیب خودش بکنه. چیزی که در نظریه بازی ها در ریاضی و اقتصاد بهش بازی با جمع صفر میگن. خصوصیت این شرایط و این بازی اینه که اگه من بتونم قاچ بزرگتری بردارم (بخاطر زور و قدرت بیشتر، کلاهبرداری، هوش بیشتر یا حتی کار بیشتر و ...) "الزاما" به شما قاچ کمتری از کیک میرسه و شما فقیرتر میشین. در نتیجه یک ناراحتی، خشم، کینه ، نفرت ، ناآرامی و عقده زیر پوست جامعه و بین افراد اون از طبقات مختلف، فقیر و غنی، کارگر و کارفرما ، حاکم و محکوم بوجود میاد. این شرایط کل کیک رو برای همه کوچیکتر میکنه و همه جامعه رو به قهقرا و ضعف میبره. 


تصویر کپی می باشد.

در برابر این بازی با جمع صفر، بازی با جمع مثبت قرار داره. یعنی شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که من برای خودم کار میکنم و بر اساس تصمیمات و مدیریت خودم به منافعی دست پیدا میکنم. شما هم برای خودتون کار میکنین بر اساس شایستگی های خودتون به منافع خاصی دست پیدا میکنین. منتهی نکته مهم اینه که مجموع کار من و شما صفر نیست بلکه مثبه. لذا افزایش منافع من به معنی کاهش منافع شما نخواهد بود. در این شرایط دیگه کینه، نفرت ، بغض و عقده ای بخاطر تفاوتهای منافع وجود نخواهد داشت، بلکه افزایش منافع افراد، منافع کل جامعه رو زیاد خواهد نمود. 

تموم بحثها و سختی کار اینه که چطور کشوری رو که برای هزاران سال در یک بازی با جمع صفر بوده و بهش عادت کرده ( با اینکه خیلیها شونم از اون شرایط ناراحت و خشمگینن) و در عین حال تموم جهانبینی، عرف، فرهنگ و عکس العملهای غریزیشون با اون تطبیق پیدا کرده، بشه تبدیل به کشوری کرد که وارد بازی با جمع مثبت بشه، اونو بپذیره، باهاش راحت باشه و در برابرش مقاومت نکنه.  قطعا اگه بشه راه و نسخه ای پیدا کرد که طبق اون طبقات مختلف اجتماعی از حکام گرفته تا روحانیون، بازاری ها، صنعتگران، دولتی ها ، نظامی ها و باقی شهروندان اونو درک کرده، بپذیرند و باهاش مخالفتی نکنند اونوقت حرکت به دنیای توسعه یافتگی، صنعتی شدن، رفاه ، پیشرفت و تکامل با سرعت هر چه بیشتری امکان پذیر خواهد بود.

۰۴
بهمن

وقتی درگیر اخبار روزانه و پیگیر اتفاقات داخلی و منطقه ای می شویم و به دوروبرمان نگاهی می اندازیم، موج اخبار بد و مایوس کننده، از درگیریهای اجتماعی و سیاسی داخلی و خارجی گرفته تا اختلاف و شکاف طبقاتی، از روند ترافیک و رانندگی مردم گرفته تا مشاهده تخریب ستونها و نرمهای اخلاقی در جامعه، از موج تورم گرفته تا رکود گسترده، فوج جمعیت در دادگاهها، کلاهبرداری و اختلاس ، قاچاق، کاهش استانداردهای آموزشی، هرج و مرج در سیستم بوروکراسی اداری و ... کافی خواهد بود تا آینده ای تاریک را پیش روی ما قرار دهد و آدمی را بفکر فرو برد که آینده کشورمان ایران چه خواهد شد و فرزندانمان در چه شرایطی زندگی خواهند کرد؟

اما نشانه هایی وجود دارد که در میانه این فضای مه آلود، نوید آینده ای روشن را بما میدهد و من نسبت به آینده مایوس نیستم، هرچند این آینده الزاما خیلی نزدیک نخواهد بود. 

گاهی حکومتها سیاستهایی را اجرا می کنند که بخاطر رسیدن به یکسری اهداف و شعارهای از پیش تعریف شده است اما نتایج و عوارض جانبی ناخواسته ای ایجاد میکند که حتی گاهی ممکن است در تعارض با موجودیت آن دولت و یا حکومت قرار بگیرد. نمونه اش اصلاحات ارضی در سلسله پهلوی بود که در نهایت باعث بوجود آمدن قشر متوسطی شد که در تضاد با آن حکومت قرار گرفت. 

بعد از انقلاب، دولت جمهوری اسلامی نیز سیاستهایی را برگزید که در آینده ای نه چندان نزدیک نوید پیشرفت و توسعه تصاعدی کشور را خواهد داد.


تصویر کپی می باشد.


اولین مسئله بر میگردد به نرخ باسوادی در کل و باسوادی بانوان کشور بطور اخص. نرخ باسوادی بانوان کشور به این دلیل مهم است که این قشر علاوه بر اثری که بر رفتار خانواده و سبک زندگی اعضا آن می گذارد، تربیت کننده نسلهای آتی نیز خواهند بود و باسوادی آنها نسل هایی بمراتب بهتر و با قابلیتهای بالاتری را ایجاد خواهند نمود که بهتر تجزیه تحلیل کرده و مشکلات خود را راحتتر حل خواهند کرد. بعد از انقلاب اسلامی بخاطر اعتماد بخصوص قشر مذهبی کشور به حکومت و جدایی جنسیتی در مدارس، خیلی از خانواده ها راحتتر دختران خود را به مدارس فرستادند و در مجموع روند با سوادی بشدت افزایش پیدا کرد. با مراجعه به اعداد و ارقام مرکز آمار ایران مشاهده میشود درصد باسوادی بانوان کشور از 8 درصد در سال 1335، به 35.5 درصد در سال 1355 و در نهایت به 84.2 درصد در سال 1395 رسیده است. این ارقام برای کل جمعیت کشور از 15.1 درصد در سال 1335 به 87.6 درصد در سال 1395 رسیده است.


دومین مسئله بر میگردد به نرخ شهرنشینی. این مسئله به این علت اهمیت دارد که هر چقدر انسانها در محیطهای بزرگتر و پر جمعیت تری زندگی کنند، ارتباطات وسیعتر آنها با افراد دیگر باعث میشود تا ذهن و فکر پیچیده تری داشته، و تجزیه و تحلیل کاملتری نسبت به پدیده ها، بخصوص مسائل اجتماعی داشته باشند که این مسئله بر روی تصمیم گیریها و نتایج حاصل از آن بشدت تاثیرگذار خواهد بود.

در فضای پس از انقلاب، در تضاد با سیاستهای زمان پهلوی که انتقاد میشد که باعث رکود مناطق روستایی و مهاجرت روستاییان به شهرها و ترویج حاشیه نشینی در شهرها شده است، نهضتی شروع گردید که با دادن امکانات رفاهی به روستاها مانع مهاجرت روستاییان به شهرها گردد. این کار با توسعه شبکه راههای روستایی و اتصال آنها به شبکه برق، گاز و آب ادامه یافت. منتهای مراتب اینکه، در همان وهله اول ایجاد راههای ارتباطی کافی بود تا پای روستاییان به راحتی و بسرعت به شهرها باز شده و آنها ساکن شهرها گردند و روستاها کم جمعیت و خیلی از آنها خالی از سکنه گردند و این سیاست وسیله ای گردد به ضد اهداف خود. خیلی از مناطق خوش آب و هوای روستایی امروزه بخاطر وجود راه و آب و برق به مناطق ویلایی و تفریحی فصلی شهرنشینان تبدیل گشته اند. 

نگاهی به اعداد مرکز آمار ایران نشان میدهد که نرخ شهر نشینی از 31.4 درصد در سال 1335 به 47 درصد در سال 1355 و 74 درصد در سال 1395 رسیده است. قطعا پر جمعیت تر شدن شهرها، باعث خودآگاهی هرچه بیشتر شهروندان نسبت به حق و حقوق خود، جایگاه قانون و اجرای آن و ایجاد نرمها و رفتارهای اجتماعی خواهد گردیدکه وجودشان برای توسعه بیشتر کشور حیاتی می باشند.


وجود این دو عامل افزایش باسوادی کل و بخصوص بانوان کشور و افزایش نرخ شهرنشینی در مجموع زمینه و فوندانسیونی را ایجاد خواهند کرد که یک جامعه توسعه یافته در ایران آینده به آن احتیاج خواهد داشت. اما اینکه این آینده کی خواهد بود؟ والله اعلم.

۱۷
بهمن

برای یک توسعه پایدار یکی از فاکتورهای مهم آزادی اقتصادی می باشد. رتبه ایران در شاخص آزادی اقتصادی در سال ۲۰۱۸ : جایگاه ۱۵۶ بین ۱۸۰ کشور جهان و رتبه ۱۳ از ۱۴ کشور منطقه.

 منبع: Heritage.com

۱۳
بهمن

شاخص قانونمندی و حکومت قانون در سال ۲۰۱۷. رتبه ۸۰ از ۱۱۳ کشور در دنیا و ۵ در منطقه. یکی از چیزهایی که ما برای توسعه نیاز داریم جهانبینی و رفتاری است که این شاخص را بهبود بخشد. گزارش کامل شاخص در ارتباط با ایران را در اینجا می توانید مطالعه نمایید.