آینده ما

این صفحه به بررسی راههای پیش روی ایران برای رشد و توسعه می پردازد

آینده ما

این صفحه به بررسی راههای پیش روی ایران برای رشد و توسعه می پردازد

آینده ما

همیشه برای من یک سؤال وجود داشت که چرا فرآیند توسعه و رفاه در ایران این قدر کند و بی هدف طی می شود. این مسئله باعث شد تا رشته ام را به اقتصاد تغییر دهم و در کنار آن مطالبی از باقی شاخه های علوم انسانی و اجتماعی نیز مطالعه کنم. لُب مطلب، آنچه بدست آوردم این شعر حافظ بود که :
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
آنچه برای رفاه و توسعه بیشتر نیاز داریم درون دلها و مغزهای ما وجود دارد.
نمی دانم آنچه نوشته خواهد شد اثری هم خواهد داشت یا نه. اما در ریاضی یک تئوری داریم به اسم "اثر پروانه ای" که می گوید: بال زدن پروانه در یک قاره می تواند باعث بوجود آمدن یک گردباد در قاره ای دیگه بشود. امیدوارم این نوشته ها قادر باشند در آیندۀ خودمان و فرزندانمان مؤثر واقع گردند.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جامعه» ثبت شده است

۲۴
مرداد

اگر به کنشگری سیاسی در ایران نگاهی اجمالی داشته باشیم، متوجه این مسئله می شویم که اکثریت مردم ایران نگاهی ماقبل مدرن و پدرسالارانه به حاکم و سیاست مدار دارند و در دنیای ذهنی خود رابطه شهروند با حاکم و نظام سیاسی را رابطه ای از جنس رابطه بنده و معبود یا عاشق و معشوق تصور می کنند. این نوع نگاه تقریبا در بین تمامی مردم وجود دارد و تفاوتی میان حامی وضع موجود یا مخالف سیستم حاکم وجود ندارد. به عنوان مثال سلطنت طلب امروز نه حامی اصول سلطنت مشروطه، بلکه حامی شاهزاده ای منزه با اختیارات تام است که قرار است در جایگاه "پدر ملت " ظهور می کند و کسی حق کوچکترین نقدی به کردار و عملکرد او ندارد‌. در این دیدگاه سوژه سلطنت طلب نه سوژه ای آگاه که خود را حامی یک نوع خاص نظام سیاسی می داند، بلکه فردی ذوب شده و مستهلک در شخصی به نام شاه و شاهزاده است. 
این نوع نگاه در بین تمام نیروهای سیاسی حاضر در عرصه سیاسی ایران در یک قرن اخیر قابل مشاهده است. از حامیان و اعضاء مجاهدین خلق تا... حامیان احمدی و.... به جریان سیاسی مورد حمایت خود نه به عنوان یک امکان سیاسی در جهان مدرن بلکه به عنوان منجی و پدرسالار می نگرند و رهبر یا رهبران گروه، فرقه یا حزب خود را افرادی منزه و قهرمانی معصوم می پندارند که قرار است همچون کاوه آهنگر درفش کاویانی خود را برافراشته و سفره عدالت و آزادی و خیر همگانی را بگستراند.

 

تصویر کپی می باشد

این شیوه نگاه به سیاست باعث ایجاد و بازتولید نظام سیاسی می شود که در ادبیات سیاسی از آن به عنوان نظام پاتریمونیال یا پدر شاهی یاد می شود. حکومت پاتریمونیال گونه ای از حکومت است که در آن دست طبقات و اقشار مختلف جامعه از قدرت کوتاه است و حاکم می تواند جان و مال و کار افراد... را بدون هشدار قبلی از آنان بگیرد. در این نظام سیاسی وفاداری ارتش به حاکم است نه به کشوری که در آن زندگی می کنند. 
در نظام پاتریمونیال تفکیک حوزهٔ خصوصی و عمومی معنایی ندارد و میان منافع شخصی صاحب منصب و منافع عمومی که به نحوی با منصب او ارتباط داشته باشند تمایزی وجود ندارد. در چنین نظامی شایسته‌سالاری معنی ندارد و تنها وفاداری فرد به صاحب‌ منصب بالاتر و شخص حاکم یا پدرسالار معیار گزینش و انتخاب افراد است.
حکومت پاتریمونیال فاقد دستگاه اداری و دولت به معنای مدرن است و علارغم ظاهر امروز آن ، نوعی حکومت خان‌ خانی و ملوک الطوایفی در جریان است.  نظام پاتریمونیال گرچه در ظاهر تمام مولفه های دولت مدرن را داراست اما در واقع میزان ارادت به شخص حاکم عامل اصلی توزیع قدرت و شکل دهی به ساختار سیاسی به شمار می رود.

این شیوه حکومت در واقع برداشت اکثریت مردم از سیاست و حکومت داری است و بر اساس چنین الگویی است که بسیاری معتقدند افراد حق انتقاد از کسی که به او رای داده و را انتخاب کرده اند ندارند.

نگارنده: فرهاد قنبری

برگرفته از پیج تلگرامی:

https://t.me/tahlyleejtemaaey

۲۳
دی
قبل از ادامه بحث ذکر چند نکته الزامیه. اول اینکه وقتی ما راجع به یک جامعه صحبت میکنیم، کلیت جامعه یک چیز واحده. وقتی ما راجع به سیاست، فرهنگ، اخلاق، اقتصاد و... در یک جامعه صحبت میکنیم، اینها همه ابعاد مختلف یک شی واحده و به این معنی نیست که جامعه یک جزء داره به اسم اقتصاد که میتونیم اینو جدا کنیم و جداگانه براش صحبت و برنامه ریزی کنیم. یک جزء دیگه ای داره به اسم سیاست، اخلاق، فرهنگ و ... و اینها از هم جدا هستند. خیر. بلکه چون حوزه این مباحث خیلی وسیعه و تفکر و مطالعه راجع به همشون خارج از وقت و توانایی ماست، این ما هستیم که دانسته هامونو طبقه بندی کردیم و گروهی از ما یا زمانی جامعه رو از دید اقتصادی تحلیل میکنیم، گاهی از دید سیاسی، گاهی از دید فرهنگی و ... 


این بدین معنیه که اگه جامعه یا کشوری بخواد پیشرفت کنه در کلیت و وحدت وجودی خودش در همه ابعاد همزمان شروع به توسعه و تکامل پیدا میکنه و امکان نداره شما بتونین کشوری داشته باشید که بعد اخلاقیشو خیلی توسعه بدین اما سیاست و اقتصاد عقب مونده ای داشته باشه، یا اقتصادشو گسترش بدین بدون اینکه به فرهنگ یا سیاستش کاری داشته باشین یا حتی جلوی تکاملشو بگیرین. پس وقتی ما راجع به مثلا اقتصاد صحبت میکنیم این بدین معنی نیست که فرهنگ یا سیاست یا اخلاق و ... بی ارزشند، بلکه بعلت محدودیتها فقط تمرکزمون در اون لحظه روی اقتصاده.

نکته بعدی اینکه بعلت اینکه مغز ما بیشتر دنبال ساده سازی هست، دوست داریم راجع به هر پدیده و مشکلی که صحبت میکنیم فقط دنبال یک علت بگردیم و همه مشکلات رو بندازیم گردن اون در حالیکه در جامعه و در علوم دیگه در شرایط عادی اغلب بیش از یک عامل و علت حضور دارند و اثر میگذارند. مثلا برای جوش آمدن یک آب به غیر از دما، فشار هوا و ناخالصیهای توی آب هم موثرند. برای یک جامعه هم به همین صورته و تک عاملی تحلیل کردن مشکلات اجتماعی اغلب نادرسته.

نکته آخر اینکه در علوم طبیعی مثل شیمی، فیزیک و زیست شناسی ما اغلب به تحلیل خطی اثر علت بر معلول عادت کردیم و به قیاس فکر میکنیم در ارتباط با انسان و جامعه هم به همین شکله. هر چند بعضی جاها اثرات خطی علت معلولی وجود داره اما در اغلب موارد این اثرات به یک شکل دیگه مشاهده میشن. یعنی حالت رفت و برگشتی دارند؛ علت باعث بوجود اومدن معلولی میشه که خود معلول باعث تشدید شرایط علت خودش میشه. این اثرات چرخشی رو دورهای خوب شونده (Virtuous Circle) و دورهای بدشونده یا باطل ( Vicious Circle) میگن. نمونه ای از مثلا دورهای بد شونده معروف دور فقره که در شکل زیر میبینید:

تصویر کپی میباشد.
بچه هایی که در فقر بزرگ میشوند اغلب دچار نقصان آموزشی، تحصیلی و مهارتی خواهند بود. در نتیجه در پیدا کردن شغل به مشکل بر خواهند خورد. در نتیجه در فرار از فقر شکست خواهند خورد. در نتیجه یک خانواده فقیر دیگری بوجود خواهند آورد که بچه هایی فقیر در آن وجود دارد و به همین ترتیب مشکل عمیقتر و گسترده تر میشه. پس مشاهده میشه که یکسری از علت معلولها هستند که پشت هم وجود دارند و اثرشون به هم بر میگرده و اونو بدتر یا بهتر میکنه.